کد خبر: ۳۱۹۸۴۷
تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱۴۰۴ - ۱۹:۳۸

استاندارد دوگانه در پوشش (شبهه ها و پاسخ ها)

شبهه: اگر خانم مسلمانی وارد کشوری شود که حجاب در آن‏‌‌ ممنوع است، حجاب او مورد تعرّض قرار می‏‌‌گیرد و به ‌اجبار، حجاب او را از سرش برمی‏‌‌دارند. در چنین شرایطی ما مسلمانان، به این اقدام ناشی از زور و اجبار اعتراض می‏‌‌کنیم و آن را خلاف آزادی و حقوق بشر می‏‌‌نامیم و معتقدیم که هرکسی باید در نوع پوشش خود آزاد باشد و هرکسی بخواهد حجاب داشته باشد به خود او مربوط است؛ همچنان‌که اگر کسی بخواهد بی‏‌‌حجاب باشد به خودش مربوط است. 
این، در حالی است که ما در کشور خودمان قانون حجاب داریم و وقتی یک غیرمسلمان به کشور ما سفر می‏‌‌کند او را مجبور می‌کنیم که حجابش را رعایت کند! آیا چنین رفتاری، تناقض نیست؟ اگر قانون و اجبار خوب است، همه‌جا خوب است؛ پس نباید به بی‏‌‌حجابی اجباری در کشورهای دیگر اشکال وارد کرد. 
اگر اجبار و قانون در مسئلۀ پوشش بد است؛ همه‌جا بد است و در کشور ما هم نباید اجباری صورت گیرد. چرا وقتی زن مسلمان به کشورهای دیگر سفر می‏‌‌کند شما در رسانه‏‌‌ها اعتراض می‌کنید که چرا بی‏‌‌حجابی اجباری اتّفاق افتاده است ولی وقتی یک غیرمسلمان به کشور ما می‏‌‌آید، مجبور است که روسری بر سر داشته باشد؟
پاسخ: دو جواب برای این شبهه وجود دارد. جواب اوّل این است که ما هم موافقیم که قانون، محترم است و هرجا قانون وجود دارد باید قانون را مراعات کرد ولیکن قانون را می‌شود از منظر عقل مورد نقد قرار داد. ما اگر معتقدیم که حجاب باید فراگیر شده و به‌ عنوان یک قانون، در جامعه اجرا شود؛ برای ادعای خود، انبوهی از پشتوانه‏‌‌های عقلی ارائه می‏‌‌کنیم و حجاب را به‌دلایل مشخّصی، سبب ایجاد آرامش عمومی در جامعه و حفظ کانون خانواده و... می‏‌‌دانیم؛ امّا وقتی با کشورهایی که بی‏‌‌حجابی را اجبار می‏‌‌کنند، گفت‌وگو می‏‌‌کنیم می‏‌‌بینیم هیچ دلیل منطقی‌ای برای اجبار به بی‏‌‌حجابی ندارند. 
پشت مسئلۀ اجبار به بی‏‌‌حجابی، دلیل منطقی و عقلی وجود ندارد؛ بلکه عاملی سیاسی پشت آن است. 
 اگر عقلانیّتی وجود داشت که اقتضا می‏‌‌کرد خانم‏‌‌ها نباید سرشان را بپوشانند، کار آنها قابل دفاع بود. اشکال ما به آنها این نیست که چرا قانون دارید و می‌خواهید که قانون را اجرا کنید. 
داشتن قانون کار پسندیده‏‌‌ای است و الزام به اجرای قانون نیز همانند خود قانون پسندیده است. 
اشکال ما این است که چرا به جای اینکه قانون را با آزاداندیشی و صداقت و بر‌اساس عقل تنظیم کنید، بر‌اساس انگیزه‌های سیاسی تنظیم می‏‌‌کنید و با هدف آزار و اذیّت مسلمان‏‌‌ها و اسلام‌ستیزی، چنین قوانینی را تصویب می‏‌‌کنید و با تصویب این قوانین، جریان اسلام‌هراسی را پیش می‌برید و مسلمان‏‌‌ها را از کشور خود بیرون می‌کنید؟! قانون باید بر‌اساس مصلحت جامعه باشد و در قانونگذاری مصلحت‌های حقیقی سنجیده شود و به مقتضای آن، قانون وضع شود.
اِشکال دوّمی که به این اقدام برخی کشورها وارد است، این است که این روش قانونگذاری‌، جدای از اینکه با عقل سازگار نیست، با ادعاهای خود شما و اسناد بالادستی‌تان هم سازگاری ندارد. 
شما همیشه از دموکراسی و آزادی و حقّ شهروندی و... دم می‏‌‌زنید و می‏‌‌گویید تقنین باید بر‌اساس آرای مردم باشد. یکی از اصول دموکراسی این است که آزادی‏‌‌های مدنی را تا جایی که لطمه‏‌‌ای به دیگران نزند، به رسمیّت بشناسید. 
اگر واقعاً در اسناد بالادستی شما شرط شده است که نظام این جامعه باید بر اساس دموکراسی باشد و اگر شما در محافل علمی دائماً از دموکراسی دم می‌زنید چرا در مواردی که به اسلام مربوط می‏‌‌شود فوراً دموکراسی را کنار می‏‌‌زنید و دیکتاتورمآبانه برخورد می‏‌‌کنید و همه را به نداشتن حجاب و برهنه‌کردن سر ملزم می‏‌‌کنید؛ در حالی که پوشش سر، مسلماً ضرری برای دیگران ندارد. 
بی‏‌‌حجابی ممکن است برای جامعه ضرر داشته باشد، امّا پوشیدگی ضرری برای دیگران ندارد و تعرّض به حریم دیگران و مداخله در کار دیگران به حساب نمی‏‌‌آید.  
وقتی عدّه‌ای از مردم دوست دارند که سرشان را بپوشانند طبیعتاً قانون شما که مبتنی بر دموکراسی است باید به آنها اجازۀ این کار را بدهد. پس بی‏‌‌حجابی اجباری، هم غیرعقلانی است و هم مخالف با اصل دموکراسی‌ای است که شما ادعا می‌کنید براساس آن، جامعه را مدیریّت می‌کنید. 
اگر این دو اشکال نباشد ما هم با شما موافق هستیم. 
هر کشوری باید قانون داشته باشد و قانونش را پیگیری و اجرا کند و قانون بدون اجرا، هیچ ارزشی در هیچ جای جهان نداشته و نخواهد داشت.
محمدحسن وکیلی